The

متن مرتبط با «دختره به دوس پسرش میگه» در سایت The نوشته شده است

آن دوشنبه

  • سه‌شنبه 14 اسفند 1397 ساعت 22:15 , ...ادامه مطلب

  • تا به حال از شدت خجالت گریه کردین؟ اون خجالت شرمساری نه، اون خجالتی که لپات قرمز میشه و جلوی چشماتو میگیری

  • این چند روز از نقاط عطف زندگی من بود شاید. زیر بارش برف راه رفتن، یافتن یه راه معقول واسه پیچوندن خوابگاه، رقص و مستی!، حرفایی که فکر نمیکردم یه روزی بتونیم بگیم؛ حین سکـ.س، بغض و گریه های بیخودی، د شاینینگ دیدن با هم و تا حد مرگ ترسیدن من، مطلقاً درس نخوندن واسه سخت‌ترین امتحان و متد دانشجویی پیشه کردن و امتحانو خوب دادن!تازه این واسه این آخر هفته‌س فقط:)))تک‌تکشون باید با جزئیات ثبت شن، تک تکشون! خدایا کاش لپ تاپ داشتم>o, ...ادامه مطلب

  • درباره‌ی دهم بهمن ماهِ نود و شش

  • دیروز یه نقطه‌ی عطفی بود تو زندگی من. توی رابطه‌ی عاشقانه‌م. برای رسیدن دوباره به اوجش به همون جور عاشقانه‌ای که از ابتدای امر بود.دفعه‌ی قبل که هر دومون خونه بودیم و همدیگه رو دیدیم ( Hometown Date )، از هیچی مطمئن نبودیم. اینکه دفعه‌ی بعدی کجا همدیگه رو می‌بینیم، اینکه مکالمات بعدمون خوشحال‌کننده‌ست یا نه، اینکه بار بعدی که توی این شهر همدیگه رو ببینیم، از جمله دفعات دیدارهای اندکمون و با اشک و آه و کوهی از دلتنگیه یا نه، اینکه تهش چی میشه و هزارتا از این اما و اگرها. قبل از اعلام نتایج نهایی کنکور بود که با همدیگه رفتیم بیرون. توی اون کوچه‌ی طولانیِ شهرک صنعتی، قبل از درِ اون خونهه، در حالیکه که خیلی ته دلم بغض‌آلود بود و میدونستم آم گانا میس هیم. هیچ ایده‌ای نداشتیم درباره‌ی نتیجه‌ی انتخاب رشته. می‌تونست خیلی فجیع باشه. می‌تونستم برم زاهدان! تقریباً به این احتمال که ممکنه برم پیش اون اصلاً فکر نمی‌کردم. ترسیده‌تر از اونی بودم که به این فکر کنم، مدام احتمال‌های منفی، مدام احتمال‌های ترسناک. ولی بعد؛ در اعجاب انگیزترین حالت ممکن، من -شانس آخر قبولی اون رشته و اون دانشگاه- تونستم به چیزی برسم که اغلب اسمشو میذارن موفقیت.الان که توی این برهه‌ی سرخوش و شاداب از زندگیم هستم، خودمم اسمشو میذارم موفقیت. الان (از وقتی برگشتم خونه) یجور شروع دوره‌ای , ...ادامه مطلب

  • به بدترین فحش دنیا نیازمندیم

  • وبلاگ یه خانمه رو دیدم که با مسالمت با زن دوم شوهر گاوش کنار اومده انگار. البته نخوندم کامل قضیه‌ش رو، ولی هیچ شکی در گاو بودن اون مرد، در هیچ صورتی نیست. باز گاو یه فایده‌ای داره، ولی اون کثافت آشغال بی‌شرف .. واقعا البته مقصر اصلی این حشـ.ـریای کـ.ـون دریده نی, ...ادامه مطلب

  • برنامه‌ی راهبردیِ چهار روزِ مانده به زندگی جدید

  • این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمی‌باشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور می‌توانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید], ...ادامه مطلب

  • داشتم فکر می‌کردم شاید آیپد بخرم بهرحال واسه کارای نقاشی و اینا نیازه و از تبلت سامسونگ خیلی به صرفه تره و مداد هم زده اپل

  • وای تازه یادم اومد این موضوع که عروسی عموم آرایشگره ریییییده بود تو موهای ما =))))) ینی ببینین چی بود که من حالم بهم میخورد از ریختی که سر من درآورده بود، ولی موهای عمم و مامان‌بزرگم از من فاجعه‌تر بود=))) عممو نااابود کرده بودا ینی=)))))) یچیزی بود دقیقا تو این, ...ادامه مطلب

  • همیشه فکر میکنم اون ۱۳،۱۴ساعت درس خوندن دو روز قبل از کنکور پارسال بود که همون رتبه رو داد به من. امسال ۲هفته ۱۳،۱۴ساعت میخونم

  • بعد از ظهر روز ۲۹ خرداد: چرا هرچی میخونم انگار نخوندم؟:/ :(((( نصفه‌شبِ ۳۰ خرداد: درست حسابی که نمیخونم طی روز. چون تا ظهر خوابم. هرروز میگم فردا دیگه به موقع پا میشم اما حقیقت اینه که نمیشم! خیلی همت کنم ۱۰:۳۰ ، ۱۱ . که فاجعه‌س. واقعا انگار باور نکردم نیم‌ماه دیگه کنکور دارم! ینی دو هفته‌ی دیگه دوس, ...ادامه مطلب

  • فک کنم تا آخر عمرم میخواد به من بگه خب دیگه برو درس بخون. از بابامم بدتر کرده دیگه:))

  • دلم میخواد تو همین لحظه برگردم و بهش بگم: چرا نمیذاری دوستت داشته باشم؟کاش کاش کاش کنکور هنر بعد از ظهر کنکور تجربی برگزار میشد و من ثبت نام میکردم و میدادمش و رتبمم دو رقمی میشد، دو رقمیِ خوب. بعد بیخیال پزشکی میشدم و تا آخر عمرم حال میکردم+ بعد میگه من برام فر, ...ادامه مطلب

  • من خودم نظرم نسیت به خودم عوض شده بعد از ریدن تو کنکور پارسال، بعد این میگه من نظرم نسبت بهت عوض نمیشه بخاطر رتبه‌ت

  • کلاً تصمیم گرفتم دیگه قربون صدقه‌ش نرم. همینجوری‌. ینی عزیزم و اینا رو که میگم ولی مثلا قربونت برم و اینا رو نه. نمیدونم این تفکیک‌های مسخره رو از کجام درآوردم و اصلاً چرا. شاید حس میکنم جوابش به این حرفا اونقدرا خوب نیست. یبار خودمو کشتم حضوراً بهش گفتم «منم تو رو دوست دارم» ، نمیدونم گفته بود چیو , ...ادامه مطلب

  • دختری که سه هفته مانده به کنکور خودکشی کرد

  • یعنی قشنگ پتانسل خودکشی دارم الان. بابا من گه خوردم وقتی دو سال پیش یکی گفت بمیریم راحت شیم گفتم نه بذا کنکورو بدیم لااقل :)) همیشه میگم اینو البته، که هیچوقت نمیگم کاش نمیموندم پشت کنکور. میگم کاش الان با همین شرایط، سال اولم بود و این مدتو میخوندم و تمامش میکر, ...ادامه مطلب

  • فکر میکنم تنها چیزی که بتونه ما رو از هم دور کنه، اینه که تو یه روز کمتر از الان منو دوست داشته باشی

  • + پلی لیست گوشیم داره واسه خودش پلی میشه و اولین باریه شاید که انقد حس تک تک آهنگا داره بهم منتقل میشه و می‌فهمم بقیه وقتی آهنگ گوش کردنو یه فعالیت واسه استراحت یا خوب شدنِ حالشون در نظر میگیرن، منظورشون چیه.+ من؛ یه آدم مچاله شده توی صندلی با پاهای جمع شده توی , ...ادامه مطلب

  • نه به لوزر بودن

  • امشب میخوام بعد از صد سال مثه انسان‌های نرمال برم بخوابم. ۱۲ خواب باشم، با اینکه ظهرم خوابیدم ولی خب. اصن خوابایی که می‌بینم اثرات وحشتناکی روم دارن. ظهر که خواب فاجعه‌ای دریاره‌ی کنکور دیدم تا الان دپرسم کرد. همینجور اشک می‌ریختم و غم و درد و یأس. نمیدونم چه دردی دارم من. میگم اِله و بِل‌ـه اما سعی, ...ادامه مطلب

  • نباید بهش چیزی درباره‌ی اینجا میگفتم که اگه بر فرض محالم یهو دید، نفهمه اینجا کجاست

  • ینی با همین روند پیش بره با چندتا جلسه دیگه که بهم یچیزی درس بده ازش متنفر میشم قشنگ:))) قبلا فکر میکردم دانش‌آموزاش که عاشقش شدنو درک می‌کنم:/ خر یودن جدی؟, ...ادامه مطلب

  • داشتم به این دختره نقاشه حسودی میکردم که عادت بدش «over working» بوده، بعد دیدم منم اگه کارم این بود، همینجوری بودم.

  • از این بی‌اطلاعی متنفرم. متنفرم. متنفرم.از اینکه من همیشه‌ی خدا، بیست و چهارساعته یا روی این صندلی نشستم یا خوابیدم رو تختم، بعد نمیدونم اون اونجا داره چی میگه الان و چیکار میکنه میون این برنامه‌ی متنوع روزانه‌ش. خب با توجه به اینکه الان نمیخواد بم بگه و میگه فردا میگم، پس قطعا فردا هم موود گهی برقر, ...ادامه مطلب

  • کسی هست که به ۱۰۰ درصد خوب بودنش فکر کنین و هیچ صدایی یهو تو ذهنتون نگه: «اَه، اون رفتار گه‌ش» ؟

  • حتی حال ندارم بمیرم. اینجور وقتا هیچ‌چیزی باعث شادیم نمیشه. حتی فکرای خوب درباره‌ی آینده و سفر و پولداری و لذت بردن از زندگی و ال و بل. مطلقاً هیچ‌چیزی. چر الان که دارم فکر نمی‌کنم یچیزی هست. به طور جادویی منتقل بشم به اون دهکده‌های فیلمای قرن قبل اروپا که توش م, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها