The

متن مرتبط با «ای خوبتر از لیلی» در سایت The نوشته شده است

ای کاش که ول نکن ترین باشم

  • دو جلسه‌س رفتم کلاس پیانو؛ نگرانم دستام خراب نشه. خدایا عظمتتو شکر. + این مدت چار پنج تا امتحان میان‌ترم دادم که یکی از یکی بدتر شدن. خیلی افسرده بودم و این داستانا. دارم برای اولین بار تو عمرم، سه روز قبل از امتحان بعدی، مبحثو تموم میکنم از ترس:)))))))) جایزه‌ی شاگرد اولی دارن بهم میدن انگار واسه روز دانشجو، (یسسسس)، 200تومن ایناس! واقعا خرج زندگیم ببینین چجوری داره درمیاد:))) بازم ابعادتو شکر خدا:))) , ...ادامه مطلب

  • تا به حال از شدت خجالت گریه کردین؟ اون خجالت شرمساری نه، اون خجالتی که لپات قرمز میشه و جلوی چشماتو میگیری

  • این چند روز از نقاط عطف زندگی من بود شاید. زیر بارش برف راه رفتن، یافتن یه راه معقول واسه پیچوندن خوابگاه، رقص و مستی!، حرفایی که فکر نمیکردم یه روزی بتونیم بگیم؛ حین سکـ.س، بغض و گریه های بیخودی، د شاینینگ دیدن با هم و تا حد مرگ ترسیدن من، مطلقاً درس نخوندن واسه سخت‌ترین امتحان و متد دانشجویی پیشه کردن و امتحانو خوب دادن!تازه این واسه این آخر هفته‌س فقط:)))تک‌تکشون باید با جزئیات ثبت شن، تک تکشون! خدایا کاش لپ تاپ داشتم>o, ...ادامه مطلب

  • تاینی موویز ...

  • دلم می‌خواد بشینم از دردِ بلایی که سر تاینی موویز اومد و کاری که این بی‌شرفای بی همه‌چیز با ادمیناش کردن؛ زار زار گریه کنم فقط.هربار که گذرت می‌خوره و هربار که میخوای یه چیزی دانلود کنی ببینی، یادت میاد گزینه‌ی اول یه زمان نه چندان دوری تاینی موویز بود. جایی که می‌ارزید واقعا پول خرجش کنی. مرتب اکانت میخریدی، تحلیل می‌خوندی، حتی آپشن داشتی که دوبله ببینی یا نه. تف به شرف سر دم دارانِ این مرز و بوم. , ...ادامه مطلب

  • اه باز دستام خشک شده

  • لپ‌تاپ میخوام‌م‌م‌م‌م :(((((((( دیگه واقعا نمیتونم با تبلت تایپ کنم به ویژه واسه پست وبلاگ نوشتن.‌به شدت تحلیل می‌بره روانمو! خیلی چیزا میخوام خیلی چیزا ... پول هم نیست :((( دلمم نمیاد اون شیشصدتومن توی حسابمو که مامانم پنجاه تومن پنجاه تومن واسم جمع کرده خرج کنم، اصلا دس بزنم بهش. کاش یه پول قلمبه‌ای میومد دستم:(( کاش یکی یه نقاشی سفارش میداد، یکی دو میلیون. البته هاتف به شدت امیدواره که این کار میگیره، ولی خب. کار خاصی نمیکنه که اون:)) یه تومنم بگیرم باید نصفش کنیم:‌/ اصلا حواسم به این نکته نیست هیچ‌وقت:/ میخوام برم بازار - که اجالتاً خاک تو سر این شهر و بازارش- یه کفش بگیرم و اگه شد قاب نقا,باز,دستام,خشک,شده ...ادامه مطلب

  • به بدترین فحش دنیا نیازمندیم

  • وبلاگ یه خانمه رو دیدم که با مسالمت با زن دوم شوهر گاوش کنار اومده انگار. البته نخوندم کامل قضیه‌ش رو، ولی هیچ شکی در گاو بودن اون مرد، در هیچ صورتی نیست. باز گاو یه فایده‌ای داره، ولی اون کثافت آشغال بی‌شرف .. واقعا البته مقصر اصلی این حشـ.ـریای کـ.ـون دریده نی, ...ادامه مطلب

  • ای درد توام درمان، در بستر ناکامی / وی یاد توام مونس، در گوشه‌ی تنهایی

  • یادمه اون زمان که مصطفی زمانی تازه معروف شده بود با یوسف‌پیامبرش، ازش متنفر بودم:))) به‌نظرم خیلی یه شبه معروف شده بود و ره صد ساله رفته بود و از اینکه افتاده بود سر زبونا و همه‌جا حرف اون بود و دیگه کمتر با بازیگر موردعلاقه‌ی من مصاحبه می‌کردن، بدم میومد:)) به ویژه که واسه قیافه‌ی خوشگلش که از نظر , ...ادامه مطلب

  • باز میشه این در

  • این روزا انگار نمیتونیم درست با هم حرف بزنیم با شادی و خوشی مثه قبل. همش یه بحثی هست که به کنکور می‌کشه و آخرش ریدمان تو حالِ ما. معمولا از وقتی اونم به من علاقه پیدا کرده، هیچ‌وقت صحبتا رو با هوم و اوهوم و یه کلمه‌ای و اینا تموم نمیکنه، که حرف قطع نشه و من جواب بدم، کاری که من اصلااا نمیکنم تقریبا., ...ادامه مطلب

  • هرچند اینا جاشون اینجا نبود و باید تو کانال تلگرامم مینوشتم

  • طی یسری برنامه‌هایی که دارم که یچیزایی بنویسم چه واسه خودم چه واسه نوترون، میخوام یه حالت یادداشت‌های خیلی کوتاه و #د_مومنت‌ای از لحظه‌های خاص بنویسم. که مثلا فقط با یه اشاره یادم بیاد و یادش بیاد کل ماجرا و حس لحظه. مثل اونجایی که داشت گوشتا رو سرخ میکرد و نگاش میکردم  یا وقتی به حالتی که من قلم‌دو, ...ادامه مطلب

  • داشتم فکر می‌کردم شاید آیپد بخرم بهرحال واسه کارای نقاشی و اینا نیازه و از تبلت سامسونگ خیلی به صرفه تره و مداد هم زده اپل

  • وای تازه یادم اومد این موضوع که عروسی عموم آرایشگره ریییییده بود تو موهای ما =))))) ینی ببینین چی بود که من حالم بهم میخورد از ریختی که سر من درآورده بود، ولی موهای عمم و مامان‌بزرگم از من فاجعه‌تر بود=))) عممو نااابود کرده بودا ینی=)))))) یچیزی بود دقیقا تو این, ...ادامه مطلب

  • همیشه فکر میکنم اون ۱۳،۱۴ساعت درس خوندن دو روز قبل از کنکور پارسال بود که همون رتبه رو داد به من. امسال ۲هفته ۱۳،۱۴ساعت میخونم

  • بعد از ظهر روز ۲۹ خرداد: چرا هرچی میخونم انگار نخوندم؟:/ :(((( نصفه‌شبِ ۳۰ خرداد: درست حسابی که نمیخونم طی روز. چون تا ظهر خوابم. هرروز میگم فردا دیگه به موقع پا میشم اما حقیقت اینه که نمیشم! خیلی همت کنم ۱۰:۳۰ ، ۱۱ . که فاجعه‌س. واقعا انگار باور نکردم نیم‌ماه دیگه کنکور دارم! ینی دو هفته‌ی دیگه دوس, ...ادامه مطلب

  • فک کنم تا آخر عمرم میخواد به من بگه خب دیگه برو درس بخون. از بابامم بدتر کرده دیگه:))

  • دلم میخواد تو همین لحظه برگردم و بهش بگم: چرا نمیذاری دوستت داشته باشم؟کاش کاش کاش کنکور هنر بعد از ظهر کنکور تجربی برگزار میشد و من ثبت نام میکردم و میدادمش و رتبمم دو رقمی میشد، دو رقمیِ خوب. بعد بیخیال پزشکی میشدم و تا آخر عمرم حال میکردم+ بعد میگه من برام فر, ...ادامه مطلب

  • من خودم نظرم نسیت به خودم عوض شده بعد از ریدن تو کنکور پارسال، بعد این میگه من نظرم نسبت بهت عوض نمیشه بخاطر رتبه‌ت

  • کلاً تصمیم گرفتم دیگه قربون صدقه‌ش نرم. همینجوری‌. ینی عزیزم و اینا رو که میگم ولی مثلا قربونت برم و اینا رو نه. نمیدونم این تفکیک‌های مسخره رو از کجام درآوردم و اصلاً چرا. شاید حس میکنم جوابش به این حرفا اونقدرا خوب نیست. یبار خودمو کشتم حضوراً بهش گفتم «منم تو رو دوست دارم» ، نمیدونم گفته بود چیو , ...ادامه مطلب

  • فکر میکنم تنها چیزی که بتونه ما رو از هم دور کنه، اینه که تو یه روز کمتر از الان منو دوست داشته باشی

  • + پلی لیست گوشیم داره واسه خودش پلی میشه و اولین باریه شاید که انقد حس تک تک آهنگا داره بهم منتقل میشه و می‌فهمم بقیه وقتی آهنگ گوش کردنو یه فعالیت واسه استراحت یا خوب شدنِ حالشون در نظر میگیرن، منظورشون چیه.+ من؛ یه آدم مچاله شده توی صندلی با پاهای جمع شده توی , ...ادامه مطلب

  • نباید بهش چیزی درباره‌ی اینجا میگفتم که اگه بر فرض محالم یهو دید، نفهمه اینجا کجاست

  • ینی با همین روند پیش بره با چندتا جلسه دیگه که بهم یچیزی درس بده ازش متنفر میشم قشنگ:))) قبلا فکر میکردم دانش‌آموزاش که عاشقش شدنو درک می‌کنم:/ خر یودن جدی؟, ...ادامه مطلب

  • داشتم به این دختره نقاشه حسودی میکردم که عادت بدش «over working» بوده، بعد دیدم منم اگه کارم این بود، همینجوری بودم.

  • از این بی‌اطلاعی متنفرم. متنفرم. متنفرم.از اینکه من همیشه‌ی خدا، بیست و چهارساعته یا روی این صندلی نشستم یا خوابیدم رو تختم، بعد نمیدونم اون اونجا داره چی میگه الان و چیکار میکنه میون این برنامه‌ی متنوع روزانه‌ش. خب با توجه به اینکه الان نمیخواد بم بگه و میگه فردا میگم، پس قطعا فردا هم موود گهی برقر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها